دانلود رمان رویای سپید (جلد دوم) از کیوان عزیزی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
حامد بعد از ۸ سال زندگی زناشویی عجولانه بر اثر یک اشتباه سپیده رو طلاق میده و پشیمون میشه حالا خواستگار مطرحی برای سپیده پیدا شده، رگ غیرت حامد بالا زده و قصد داره سپیده رو برگردونه …
رمان رویای سپید
رستوران کوهستان برای من و حامد مملو از خاطرات شیرین بی شماری بود بیشتر جشن های دو نفره و مناسبت های خانوادگیمان با مهربد و مهرگل نازنینم در همین رستوران
خلاصه رمان رویای سپید
رستوران کوهستان برای من و حامد مملو از خاطرات شیرین بی شماری بود بیشتر جشن های دو نفره و مناسبت های خانوادگیمان با مهربد و مهرگل نازنینم در همین رستوران خلاصه میشد اولین بارش که خودمان بودیم را به خاطر آوردم وقتی بود که فهمیدم مهربد را باردارم چه روزهای سختی را گذراندم چون در زمان عقدمان اتفاق افتاد و خجالت زده بودم چند روزی جواب تماس های مکرر حامد را نمیدادم و قصد سقط جنین داشتم که با دخالت اطرافیان و محبت های عاشقانه حامد منصرف شدم و حالا چقدر از فکر احمقانه ام پشیمانم به مهربد که نگاه
میکردم تمام غم هایم دود میشد و احساس سبکی میکردم. خوشحالم که عاقلانه تصمیم گرفتم و به حرف دلم گوش ندادم. فکر کنم انتخاب مهربد هم بی دلیل نبود. تا جایی که به اخلاق و خلقیاتش واقفم برای وعده ی شام، پیتزا را ترجیح میداد با توجه به این که ظهر هم غذای سنتی در رستوران خورده بود انتظارش را داشتم پیتزا بخواهد. او هم تا حد زیادی میدانست من و پدرش چه ساعات و لحظات دل انگیز و مسرت بخشی در آن مکان با هم داشتیم رفتنمان نوستالژی غم انگیزی از روزهای درخشان طلایی بود که خورشیدش خیلی وقته افول کرده و
به غروب نشسته است و مدت هاست در زندگیمان وجود ندارد. وقتی به خود آمدم حامد ماشین را در پارکینگ وسیع رستوران پارک کرده بود و از آینه میخ نگاه من بود، شاید او هم در افکاری مشابه و به یاد اولین بار آمدنمان و مناسبتش بود. برای رهایی از نگاه های ممتدش پیاده شدم. آنها هم پشت سرم پیاده شدند مهربد زودتر از ما با جنب و جوش به سمت رستوران دوید من و حامد هم در سکوتی و هم انگیز تقریباً کنار هم اما با فاصله ای که از طرف من رعایت میشد، مسیر کوهستانی که برای راحتی رفت و آمد مشتریان پله شده بود را طی کردیم و …