کتاب سلام
دانلود رمان عاشقانه جدید بدون سانسور
دانلود رمان شیطان اینجاست از سیرا بدون سانسور

دانلود رمان شیطان اینجاست از سیرا به صورت رایگان

دانلود رمان ترسناک ,اروتیک ,رازآلود ,بزرگسال شیطان اینجاست اثری بینظیر از سیرا رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت کتاب سلام دانلود کنید

اسم رمان : شیطان اینجاست

تعداد صفحه : 801

نویسنده : سیرا

ژانر : ترسناک ,اروتیک ,رازآلود ,بزرگسال

دانلود رمان شیطان اینجاست اثر سیرا بدون سانسور به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در

شیطان اینجاست خلاصه رمان

یارا یکتا ، دختری یتیم است که در کودکی  والدین خویش را از دست داده و با خانواده عموی خود در  شیراز روزگارش را میگذراند… وی به دالیل شؽلی به  تهران نقل مکان کرده و در آنجا با آقای کوشا که مردی  مرموز و عجیب است آشنا میشود . این آشنایی منجر به  اتفاقاتی میشود که زندگی یارا را دگرگون کرده و مسیر  سرنوشتش را تغییر میدهد…

گوشه ای از رمان شیطان اینجاست

ظهر روز پنج شنبه بود که تصمیم گرفتم بعد از چند روز کاری سخت یه سری به پاساژا و مرکز دانلود اطراف بزنم ، دیگه وارد پاییز شده بودیم و من هیچ لباس مناسبی نداشتم. یه تیپ خشکل که شامل مانتو زرد جلو باز، شونیز عروسکی سفید و شلوار جین آبی نفتی بود پوشیدم و موهای فرفریم رو شلوغ پلوغ از زیر شال زردم بیرون ریختم. یکم کرم پودر و برق لب زدم و آماده دانلود شدم. همینکه درب پارکینگ رو باز کردم، خانوم صالحی (منشی دفتر) رو دیدم. از دیدنش واقعا جا خوردم ولی با خنده گفتم: خانوم صالحی ، شما کجا اینجا کجا! با دیدن من رنگش مثل گچ سفید شد و به من و من افتاد.

-شما.. شما.. اینجا… زندگی می کنید؟! نگاهی به ساختمون انداختم و گفتم : بله، من یه ماهه اینجام. -پس با آقای کوشا همسایه هستید؟ – بله ایشون طبقه اول می شینند. با لبخند زورکی گفت: که اینطور! -انتظار نداشتم این طرفا ببینمتون، بفرمایید بالا یه فنجون چایی در خدمت باشیم! با تته پته جواب داد: نه نه! من فقط اومدم یه پوشه به اقای کوشا تحویل بدم، هرچقدر زنگ واحدشون رو میزنم جواب نمیدند. -خب عیبی ندارم، شما پوشه رو به من بدید من به دستشون می رسونم. هول شد و درحالی که دستاش می لرزید جواب داد: نه نه! چیز زیاد مهمی نبود! خودم شنبه به دستشون می رسونم.

اینو گفت،سرش رو پایین انداخت و ادامه داد: فعلا خانوم یکتا. با تعجب به رفتارای ضد و نقیض نگاه کردم و زیر لب جواب خداحافظیشو دادم. احساس می کردم دروغ میگه و برای مسئله دیگه ای خواهان ملاقات با کوشا هست! با این حال شونه ای بالا انداختم و گفتم: به من چه؟! سپس لب خیابون یه تاکسی گرفتم و راهی پاساژ شدم. بعد از یه ساعت گشت و گذار تو پاساژ، یه مانتو چهارخونه آبی_سفید دانلودم که بلندیش تا بالای زانوهام بود. کلا عادت نداشتم لباسای جلف و کوتاه تنم کنم. شلوار و شال که داشتم، فقط میموند یه جفت کفش پاییزه ! دلم می خواست کتونی بگیرم اخه کتونی قبلیم خیلی کهنه شده بود…

https://hibooking24.ir/?p=477
لینک کوتاه مطلب:
برچسب ها
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آخرین نظرات
ابر برچسب ها
دانلود رمان عروسک بی از ی زهرا کشاورز pdf دانلود رمان های علی هیزلوود دانلود رمان فرضیه عشق از علی هیزلوود pdf دانلود رمان های سحر پریچهر دانلود رمان بی همسرای از سحر پریچهر pdf دانلود رمان های ماریا دانلود رمان تقدیر تلخ از ماریا pdf دانلود رمان های لیلی تکمیلی دانلود رمان به گذشته برگردیم ن از نیلا_ع pdf دانلود رمان های نیلا_ع دانلود رمان کینه کش ر از ر انصاری pdf دانلود رمان های شقایق دهقانپور دانلود رمان عشق محال او از شقایق دهقانپور pdf دانلود رمان های شبنم سعادتی دانلود رمان رفیق روزهای بد از شبنم سعادتی pdf دانلود رمان های hani_zand دانلود رمان رد لاین از hani_zand pdf دانلود رمان های فاطمه زهرا ربیعی دانلود رمان رز خاکستری از فاطمه زهرا ربیعی pdf دانلود رمان های حنانه بهرامی دانلود رمان خیاط دل از حنانه بهرامی pdf دانلود رمان های ریحانه نیاکام دانلود رمان آتش و جنون از ریحانه نیاکام pdf دانلود رمان های ر انصاری دانلود رمان بیراهه از لیلی تکمیلی pdf
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " کتاب سلام " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.