کتاب سلام
دانلود رمان عاشقانه جدید بدون سانسور
دانلود رمان یاکان از سحر نصیری

دانلود رمان یاکان از سحر نصیری رایگان pdf بدون سانسور

دانلود رمان یاکان از سحر نصیری با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

اسمش یاکان بود بزرگترین قاچاقچی مواد همه ازش می‌ترسیدن تا این که دل سنگ و بی رحمش اسیر دختر سرکش سرهنگ شد! دختری ناز پرورده و افسار گسیخته که هیچ جوره پا به زندگی این مرد شرور و وحشی نمی ذاشت ولی اون یاکان بود! مردی که همه رو به آتیش می کشید و حالا آتیش و تب تندش دامن این دخترک لوند رو گرفته بود پس با دزدیدن دخترک یه شب بی هوا پا به اتاقش میذاره، قسم خورده بود بهش دست نزنه ولی…

خلاصه رمان یاکان

میون خواب و بیداری دست و پا میزدم که سرم از درد تیر کشید. چشم هام رو به سختی باز کردم و به اطراف نگاه کردم. توی یه اتاق دوازده متری نمور و خالی روی به تخت قدیمی دراز کشیده بودم و توی دستم سرم بود. _به هوش اومدی؟ سر بلند کردم با دیدن نوید و پسری که کنارش وارد اتاق شد با گیجی نگاهشون کردم. _اینجا کجاست؟ چه جوری از اون انبار اومدیم بیرون؟ سرش رو به دو طرف تکون داد. شبنم و نیما به موقع سر رسیدن. یه جورایی شهادت دادن تو از وقتی برگشتی از دم خونه ی اون دختره تکون نخوردی و قصدت جاسوسی نبوده در واقع باور که نکردن این دختره شبنم با التماس باباش رو راضی کرد بهمون رحم کنه… یه جون بهشون بدهکاریم. سرم رو به

بالش فشار دادم. _واسه چی به خاطر ما باید به باباش التماس کنه؟ میتونی گوشیم رو گیر بیاری؟چشمکی زد. _به خاطر ما نه و به خاطر من! بالاخره جذابیتم یه جا به درد خورد… نیما نمی دونی گوشیش کجاست؟ شنیدن صدای نازکی باعث شد با تعجب سرم رو بالا بگیرم: صد بار گفتم نیما نه و ندا…. چه میدونم، باید از راشد بپرسیم مردک وحشی. من میترسم باهاش حرف بزنم. به ریش های تازه جوونه زده ابروهای گرفته و آرایش محو صورتش خیره شدم. تازه کم کم داشت دوزاریم جا می افتاد. اون صدای نازک و دخترونه پشت گوشی در واقع مال نیما بود، برادر نوید، سعی کردم به رفتار عجیبش خیره نمونم. _یکی اون گوشی منو برداره بیاره. میخوام زنگ بزنم.

نوید گوشیش رو از جیبش بیرون کشید. _بیا با این زنگ بزن. سرم رو به دو طرف تکون دادم، گوشی خودم رو میخوام نوید. همه ی پیام هامون توی اونه، بیارش شاید برام پیام فرستاده باشه یا آدرسی، چیزی گذاشته باشه. سرش رو تکون داد. _این یعنی پیداش نکردی؟ به سختی روی تخت نشستم و تکیه‌م رو به بالش دادم. همه ی تنم از درد تیر می کشید. _نه، پیداش نکردم همسایه شون می گفت نصف شب بی سروصدا جمع کردن و رفتن. هیچ کس آدرس و شماره ای ازشون نداره. تنها امیدم اون شماره‌س. نچی کرد و به سمت در اتاق راه افتاد. _من برم ببینم این راشد آدم هست بشه باهاش حرف زد!

دانلود رمان یاکان از سحر نصیری رایگان pdf بدون سانسور

https://hibooking24.ir/?p=814
لینک کوتاه مطلب:
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آخرین نظرات
ابر برچسب ها
دانلود رمان در امتداد مرگ از کیمیا هاشمی pdf دانلود رمان های ی زهرا کشاورز دانلود رمان عروسک بی از ی زهرا کشاورز pdf دانلود رمان های علی هیزلوود دانلود رمان فرضیه عشق از علی هیزلوود pdf دانلود رمان های سحر پریچهر دانلود رمان بی همسرای از سحر پریچهر pdf دانلود رمان های ماریا دانلود رمان های ر انصاری دانلود رمان آتش و جنون از ریحانه نیاکام pdf دانلود رمان بسنه از آذین بانو pdf دانلود رمان های نرگس حسینی دانلود رمان پریزاد بانو از نرگس حسینی pdf دانلود رمان های شقایق دهقانپور دانلود رمان عشق محال او از شقایق دهقانپور pdf دانلود رمان های شبنم سعادتی دانلود رمان رفیق روزهای بد از شبنم سعادتی pdf دانلود رمان های hani_zand دانلود رمان رد لاین از hani_zand pdf دانلود رمان های فاطمه زهرا ربیعی دانلود رمان رز خاکستری از فاطمه زهرا ربیعی pdf دانلود رمان های حنانه بهرامی دانلود رمان خیاط دل از حنانه بهرامی pdf دانلود رمان های ریحانه نیاکام دانلود رمان تقدیر تلخ از ماریا pdf
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " کتاب سلام " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.