دانلود رمان اسوه نجابت از چیکسای با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
در اولین قسمت رمان (پرواز را به خاطر بسپار) خواندیم که امین، سوپر استار سینما، با پیدا کردن دفترچه خاطرات مریم و پی بردن به راز سر به مهر او متحول می شود و برای کمک گرفتن و حلال طلبی از مریم، نزد حاج آقا نیکو سرشت می رود. مریم بر خلاف میل قلبی و به خاطر باز یافتن آبروی از دست رفته اش با توصیه حاج آقا نیکو سرشت به عقد امین در می آید. امینی که عاشق مریم است و می داند هنوز از طرف مریم بخشیده نشده است…
خلاصه رمان اسوه نجابت
بعد از کلی علافی تو ترافیک و اعصاب خوردی من از سکوت حاکم تو ماشین و معطلی پشت چراغ های قرمز، خسته و کوفته به خونه می رسیم. ماشینو تو پارکینگ میبرم. مریم از ماشین پیاده میشه و به سمت در عقب میره و درو باز میکنه. دست میبره تا چمدونو برداره. به محض اینکه دستش به دسته چمدون قفل میشه دستشو تو دستم اسیر میکنم: – تو با آیلین برو بالا. من چمدونو میارم. بدون حرفی دستشو از دستم بیرون میکشه: – ممنونم. به طرف در سمت دیگه میره تا آیلینو که عقب ماشین خوابیده بغل کنه!
چمدونو برمی دارم. مریم در حالیکه آیلین بغلشه و شالش عقب رفته دم در آسانسور منتظرم ایستاده. معلومه که بغل کردن آیلین ۸ ساله واسش سخته چون هی آیلینو به طرف بالا میکشه! با هم سوار آسانسور میشیم و به طبقه ۱۹ میریم. همون طبقه ای که یک زمانی هر دو روبروی هم زندگی می کردیم و حالا دست روزگار مارو کنار هم قرار داده تا باهم زندگی کنیم! کلید میندازم و در آپارتمانو باز و رو به مریم میکنم: – برو تو. بچه بغلته. مریم بدون هیچ حرفی وارد خونه میشه. نگاهی به دور و اطراف میندازه.
به سمت مبل میره که آیلینو روی مبل بذاره که چمدونو پایین میذارم و به سمتش میرم و دستمو زیر دست هاش میگیرم. تماس دست هامون با هم، لحظه ای زمانو متوقف میکنه. به چشم هاش نگاه میکنم: – آیلینو بده به من.بدون اینکه چشم ازم برداره آیلینو تو دست هام رها میکنه. بوسه ای بر گونه ی آیلین میزنم و اونو به اتاق خواب میبرم و روی تخت میذارم. پتو رو به روش میکشم و از اتاق بیرون میام. مریم چمدونو گوشه هال گذاشته. صداش میکنم: – مریم جان! پشتش به منه. سرشو بر میگردونه و با دستش شالشو درست میکنه…